بسم الله الرّحمن الرّحیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

برای شناخت صحنه باید اول پشت پرده رو شناخت ...
بسم الله الرّحمن الرّحیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

برای شناخت صحنه باید اول پشت پرده رو شناخت ...

نقد فصل موج سواری 2

 نکات :

این انیمیشن برای یاد آوری کشتی کچ و شخصیت های مشهورش میباشد.



حرکات کشتی کچ


آرزوی جوانی که دوست دارد به آنها بپیوندد.



علامات:

شاخ شیطان


تک چشم




نقد قسمت توهین آمیز:



گروه 5 نفره ای که یکی از آنها زن است.


در محل زندگیشان درختان نخل وجود دارد.(همانطور که در عربستان نیز،نخل وجود داشت.)


به بزرگشان از غیب خبر میرسد(گویا به او  مثل پیامبران وحی میشود).




زن:تصور کنید من و 11 تا از بهترین دوستانم به همه جای دنیا سفر میکنیم و آدم بدها را،میزنیم.

                                   نفر دوازدهم؟






 


مورخین کابالیست و یک تناقض بزرگ

در این مبحث که سخن از دو دین هندو و مجوسی است و دیدیم که ویل دورانت با چه شتاب و شعف به «همه خدایی» پرداخته و چگونه درباره‌ی‌ آن با الفاظ شیرین سرایش می‌کند، لازم است به یک تناقض بزرگ در شیوه‌ی مورخین کابالیست توجه شود گرچه به اختصار:
این مورخین به طور القائی، دو اصل را در ذهن خوانندگان‌شان می‌کارند:
1- ادیان همگی تکامل یافته از باورهای خرافی مردمان اولیه هستند. منشأ اصلی ادیان عبارت است از اوهام، خیالات و ترس. و طوری در این مسئله‌ی بس بزرگ پیش می‌روند گویی چیزی به نام وحی خرافه‌ای بیش نیست گرچه معمولاً به این موضوع تصریح نمی‌کنند اما آن را به طور «ارسال مسلّم» به ذهن خواننده القاء‌ می‌کنند. البته برخی نادان‌های‌شان که مانند دورانت پخته نیستند گاهی به آن تصریح نیز کرده‌اند.
2- مورخین کابالیست در این مسئله طوری پیش می‌روند به انگاره‌ی خواننده القاء می‌کنند که چون وحی ارتباط با غیباست و ارتباط با غیب غیرممکن است پس وحی نه حقیقت دارد و نه واقعیت. پیامبران را مدعی و به قول قرآن «مفتری» می‌دانند. و در ذهن مخاطبان‌شان نیز همین‌گونه می‌کارند.
از جانب دیگر: کاهنان (صوفیان) را در طول تاریخ اشخاص مرتبط با غیب می‌دانند. گوئی وقتی که نوبت به کاهنان و صوفیان می‌رسد ارتباطِ ناممکن، ممکن می‌شود. همه‌جای متون تاریخی‌شان پر است از غیب‌گویی کاهنان. مثلاً اسکندر در فتوحاتش همه‌جا ابتدا پیشگویی کاهنان را به دست می‌آورد سپس حمله را آغاز می‌کرد. [10] یا در ماجرای ایلیا (الیاس) دیدیم که پادشاه یهودیان کسانی را می‌فرستد از معبد بعل برای او پیشگویی بیاورند که از بیماری نجات خواهد یافت یا نه. و نیز همان صوفیان که ویل دورانت دین «همه خدایی» آنان را آن‌طور می‌ستاید و درباره‌اش به سرایش می‌پردازد، دین آن همه کاهن و مرتاض است که از غیب خبر می‌دهند.
این‌گونه اِخبار از غیب و غیب‌گویی همیشه مورد تبلیغ و ترویج مورخین کابالیست بوده و هست. تنها غیب‌گویی که با آن دشمن هستند و در برابرش ژست روشنفکری و رئالیسم (واقعیت‌گرایی) می‌گیرند، ارتباط وحیانی با غیب است. تناقضی که یک طرف آن را به ناخودآگاه‌های خوانندگان القاء می‌کنند و طرف دیگر آن را به صراحت می‌پذیرند. در طول تاریخ، سران قدرت کابالا از آغاز، از عصر فرعون‌ها تا به امروز (در درون کاخ سفید) کاهنِ غیب‌گو داشته‌اند و دارند.
غیب نبوتی را انکار و غیب کهانتی را اقرار و ترویج می‌کنند.

منبع:یهود شناسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.