بسم الله الرّحمن الرّحیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

برای شناخت صحنه باید اول پشت پرده رو شناخت ...
بسم الله الرّحمن الرّحیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

برای شناخت صحنه باید اول پشت پرده رو شناخت ...

انسان های نخستین

 

نظریه تکامل 
توپ می آید و مردم بدون وضع قانون خودشان فوتبال را، می آورند.

وکسانیکه ضعیفند از میان میروند.

نقاشی فوتبال

در این انیمیشن نشان داده میشود که مردم نخستین مشغول رقص و آواز بودند


و با حیوانات دوست بودند.

حیوانی که متشکل از چند حیوان است.


پول در آوردن موش از فوتبال

علامت شاخ شیطان روی استادیوم



پرسش:
آیا انسانهای نخستین قبل از حضرت آدم بودند یا بعد از حضرت آدم. حضرت آدم کارهای خود را بلد بود. انسان های نخستین چگونه بودند که چیزی نمی دانستند در صورتیکه این تجربیات نسل به نسل انتقال داده می شود. توضیح دهید.
پاسخ:
۱ـ طبق روایات اهل بیت (ع) قبل از حضرت آدم (ع) نیز انسان نماهایی بر روی زمین زندگی کرده و منقرض شده اند ، که تعداد نسلهای مذکور به هفت نسل می رسند. لذا انسان کنونی ( از آدم تا امروز) نسل هشتم است. البته بر خلاف آنچه فرضیه ی تکامل داروین مدّعی است ، هیچکدام این نسلها با یکدیگر ارتباط نسلی نداشته اند ؛ بلکه همگی مستقلّاً از خاک آفریده شده اند.
پس فسیلهای یافت شده از انسانهای ما قبل تاریخ بشر امروزی می تواند مربوط به آن نسلهای قبل از آدم (ع) باشد.
امام صادق (ع) فرمودند: « لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَهَ عَالَمِینَ لَیسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَأَسْکَنَهُمْ فِیهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّهُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْکُفَّارِ وَ الْعُصَاهِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ یوْمُ الْقِیامَهِ وَ صَیرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّهِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی الْجَنَّهِ وَ صَیرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یعْبَدُ فِی بِلَادِهِ وَ لَا یخْلُقُ خَلْقاً یعْبُدُونَهُ وَ یوَحِّدُونَهُ بَلَى وَ اللَّهِ لَیخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَیرِ فُحُولَهٍ وَ لَا إِنَاثٍ یعْبُدُونَهُ وَ یوَحِّدُونَهُ وَ یعَظِّمُونَهُ وَ یخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَیینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ ـــــــــ البته که خدای عز و جل از آنگاه که زمین را آفریده هفت عالمیان آفریده که از فرزندان آدم نیستند، آنان را از خاک روى زمین آفریده و در آن یکى را پس از دیگرى در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم ابو البشر را آفرید و فرزندانش را از او آفرید. سوگند به خدا از روزى که خدا بهشت را آفریده از ارواح مؤمنان تهى نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح کفّار و گنهکاران خالی نبوده است . شاید شما در نظر آرید که چون روز رستاخیز شود، و خدا بدنهاى بهشتیان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهاى کافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدا تبارک و تعالى در بلادش پرستیده نشود ، و خلقى نیافریند که او را بپرستند و یگانه اش دانند، و بزرگش شمارند؟ آرى سوگند به خدا که البته خلقى آفریند بى ‏نر و ماده که او را بپرستند و یگانه شناسند و بزرگ دارند، و بیافریند برایشان زمینى در زیر پا و آسمانى بالاى سر.آیا نیست که خدا عز و جل می فرماید: «روزى که به جاى زمین زمین دیگر آید و به جاى آسمانها آسمانهاى دیگر» (آیه ۴۸ ابراهیم) و خدای عزّ و جلّ فرموده: «آیا درماندیم در آفرینش نخست بلکه آنها هر روزه در پوششى از آفرینشى تازه‏اند»( آیه۱۵ق). »( بحار الانوار ، ج ۵۴، ص ۳۱۹ و ۳۲۰ )
۲ـ انسانهای نخستین، برخی از نسل آدم(ع) می باشند؛ که زمان زندگی آنها حدّ اکثر ده هزار سال قبل است. اینها از حیث بدنی و هوش، هیچ تفاوتی با انسان امروزی نداشته اند. البته طبیعی است که از نظر اندوخته ی علمی پایین تر از ما بوده اند؛ چرا که علم به مروز زمان پیشرفت می کند.
امّا برخی دیگر از انسانهای نخستین، در حقیقت همان انسانهای قبل از آدم(ع) بوده اند؛ که آنها در زمان خلقت آدم(ع) منقرض شده بودند و کسی از آنها در آن زمان زنده نبوده است.
امروزه ادّعا می شود که آن انسان نماها هوشی در حدّ هوش ما انسانها نداشته اند؛ امّا اینها صرف فرضیه و حدس است؛ و هیچکدام مدرک قطعی ندارد. بلی عدّه ای از دانشمندان علوم تجربی هستند که چنین حدسیاتی را هم قطعیات تلقّی می کنند؛ و با چنین توهّماتی مغز دانشجویان را پر کرده اند. البته ما مدّعی نیستیم که آنها در حدّ ما هوش داشته اند؛ بلکه عرض می کنیم: دلائل این گونه دانشمندان، دلائلی است سست؛ و از حدّ حدس فراتر نمی رود. مثلاً اینها می گویند: چون جمجمه ی آنها کوچکتر از جمجمه ی ماست پس نتیجه می گیریم که هوششان هم کمتر بوده است؛ حال آنکه بزرگی جمجمه لزوماً به معنی با هوش بودن نیست. برای مغز افراد عقب مانده ی ذهنی فرقی با مغز افراد عادی ندارد؛ حال آنکه هوش کمتری دارند؛ بلکه برخی از آنها مغزی بزرگتر از مغز افراد عادی دارند.
اینکه آنها تمدّن بزرگی هم نداشته اند، دلیل نمی شود که کم هوش بوده اند؛ بلکه چه بسا آنها غریزه ی جمعی بالایی نداشته اند. مثلاً میمونها ـ یا اینکه باهوشترین حیوانات هستند ـ امّا اجتماعات بزرگی تشکیل نمی دهند و بیشتر به صورت گروههای کوچک زندگی جمعی دارند؛ در حالی که مورچه ها و زنبورها ـ با اینکه هوش میمون را ندارند ـ شدیداً اجتماعی اند؛ و حتّی برخی مورچه ها و موریانه ها برای خودشان شهرهایی تأسیس می کنند؛ بلکه از حیث شعور اجتماعی چه بسا از انسان نیز پیشرفته تر می باشند؛ تا آنجا که ما امروز برای حلّ برخی معضلات اجتماعی خودمان از زندگی آنها الگو گیری می کنیم. لذا باید دانست که بین هوش بالا و زندگی اجتماعی قوی رابطه ی ضروری وجود ندارد.
باید دانست که حتّی حیوانات نیز هوش بالایی دارند؛ بلکه برخی از آنها در حیطه های خاصّی از بشر باهوشترند؛ امّا هوش هر موجودی متناسب با غرایز اوست. لذا این که انتظار داشته باشیم یک میمون هم مثل انسانها ماشین بسازد انتظاری است بی جا؛ چون او غریزتاً احساس نیاز به چنین وسائلی را ندارد. ما برخی حیوانات سطح پایین را سراغ داریم که از دیگر حیوانات سواری می گیرند؛ و به وسیله ی آنها تغییر مکان می دهند؛ امّا میمونها با اینکه هوش بالاتری دارند، ولی علاقه ای به سواری گرفتن از دیگر موجودات ندارند. البته گاه به صورت موقّت چنین کاری می کنند و علاقه ی مداوم به چنین چیزی ندارند.
خلاصه آنکه اگر کسی می خواهد ثابت کند که انسانهای قبل از آدم(ع) هوش ندارد؛ و برای این منظور از ضعف زندگی جمعی آنها یا از سادگی ابزارهای آنها برای استدلال استفاده می کند، ابتدا باید ثابت که که غرایز آنها نیز مثل غرایز ما بوده است؛ و این چیزی نیست که بتوان به این راحتی اثبات نمود.
امّا از نگاه روایات، آن انسان نماها آن اندازه شعور داشته اند که مکلّف به تکالیف الهی بوده اند. طبق روایات، جنّها نیز مکلّف می باشند؛ ولی از روایات استفاده می شود که جنّها علاقه ی چندانی به تشکیل اجتماعات بزرگ ندارند و عمدتاً در گروههای کوچ یا انفرادی زندگی می کنند. از برخی قرائن می توان حدس زد که گرایش چندانی به ساخت ابزار نیز ندارند؛ با اینکه طبق آیات و روایات، قادر به ساخت ابزار می باشند.
۳ـ امّا در مورد آدم(ع) گفتنی است که طبق روایات، او دارای علم الاسماء بوده، و مثل تمام انبیاء، علمی فراتر از علم افراد عادی بشر داشته است. طبق روایات، برخی از فرزندان او کشاورز و برخی دیگر دامدار بوده اند. حضرت ادم(ع) کتابی آسمانی نیز داشته است. لذا در زمان او حتّی نوشتار هم وجود داشته است. همچنین طبق روایات، او به زبان سریانی سخن می گفته که شباهتهایی به عربی و عبری دارد. بعد از آن حضرت نیز همواره در بین بشر، تمدّن وجود داشته است. لذا اینکه مثلاً در یافته های مربوط به شش هزار سال قبل آثار زندگی در غارها به چشم می خورد، دلیل بر این نیست که همه ی مردم آنها عصر، غارنشین بوده اند. امروز نیز همچنان برخی از مردم دنیا، غارنشین هستند؛ یا افرادی هستند که خانه و کاشانه ندارند و کوچ نشین هستند. حتّی برخی اقوام، هنوز هم در کنار مرده های خودشان ابزارهایی ابتدایی مثل شمشیر و خنجر دفن می نمایند. حال اگر ده هزار سال بعد کسی از قبرهای زمان ما، شمشیر و خنجر پیدا نمود، می تواند نتیجه بگیرد که مردم زمان ما با شمشیر و خنجر جنگ می کرده اند؟! برخی ها چرا عجائب قدیمی را به حساب نمی آورند. مثلاً در ساختمان اهرام مصر، سنگهایی چندین تنی به کار رفته است. بفرمایید که آنها با کدام ابزار این سنگها را بریده، با چه ابزاری به محلّ اهرام آورده و چگونه ۱۴۷ متر بالا برده اند؟ ۱۴۶ متر یعنی حدوداً به بلندی یک آسمان خراش ۳۵ طبقه. حتّی با تکنولوژی امروزی نیز بالا بردن بلوکهای سنگی به این عظمت، کاری است دشوار؛ آن هم در ساختمانی به شکل هرم. چون هر چه از قاعده ی هرم به سمت رأس آن رویم، کار انتقال سنگها مشکلتر می شود. حال بگذریم از معماری شگفت انگیز درون هرم که هنوز هم بسیاری از معمّاهای آن حلّ نشده است؛ و شگفت تر آنکه این ساختمان، آثاری ویژه از خود عبور می دهد که ارتباط دارد با امواجی که از طرف فضا می آیند.
هرم خوفو در ۲۵۶۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است . این هرم بلندترین بنای ساخته دست بشر از ۴۴۰۰ سال پیش تا سال ۱۸۸۹ بود؛ که در این زمان برج ایفل با ارتفاع ۳۰۰ متر ساخته شد. البته ساخت برج ایفل در مقایسه با ساخت اهرام مصر، مثل نسبت کشیدن تصویر یک ساختمان است در مقایسه با ساختن یک ساختمان. به عبارتی، برج ایفل در قیاس با اهرام مصر، یک اسباب بازی است.
شگفتی این اهرام به قدری است که برخی ادّعا نموده اند، که آن را موجودات فضایی ساخته اند نه انسانها. البته چنین نسبتی از سوی غربی ها عجیب نیست؛ چون آنها همواره عادت دارند که دیگران را احمق و خودشان را دانشمند جلوه دهند. لذا برایشان گران است که قبول کنند، اجداد مصری ها در بیش از چهار هزار سال قبل، چنین بنای شگفتی ساخته باشند.
خواصّ ویژه ی اهرام:
نتایج آزمایش‌های انجام شده چنین است.
ـ غذاهای حتی فاسدشدنی تا مدتهای زیادی، بدون فساد در درون هرم باقی می‌مانند.
ـ آب‌های آلوده، تصفیه و عاری از میکروب می‌شوند.
ـ گیاهان در درون آن با سرعت بیشتری رشد می‌یابند.
ـ فلزات زنگ‌زده، جلا و صیقل اصلی خود را باز می‌یابند.
ـ انسان‌ها به آرامش بهتری دست یافته و نیز به قدرت اندیشه ی آدمی افزوده می‌شود.
ـ درمان بیماریهای روحی و روانی با سهولت بهتری انجام می‌شود.
طبق ادّعای برخی باستان شناسان، حتّی ماکتهایی از هواپیما نیز یافت شده که به چندین هزار سال قبل مربوط می شوند؛ و شباهت شگفتی به هواپیماهای امروزی دارند. در برخی نوشته های مصری ـ که به خطّ تصویری هستند ـ نیز تصاویری به شکل هلیکوپتر، لامپ برق و دیگر ابزارهای امروزی یافت شده اند؛ که باستان شناسان را سخت گیج و کلافه کرده اند.
در سر زمین پرو نیز نقّاشی های عظیمی روی زمین کشیده شده اند که از روی زمین ابداً به چشم نمی آیند؛ امّا وقتی با هواپیما از بالا نگاه می شود، تصاویر خود نمایی می کنند. برخی از این تصاویر باستانی، به نحو عجیبی شباهت به هواپیما و فضا پیما و امثال آن دارند.
در افسانه های سرخپوستی و یونانی نیز از قومی یاد می شود که در قارّه ای به نام آتلانتیس زندگی می کردند و وسائلی برای هوانوردی و فضاگردی داشته اند؛ و سلاحهایی داشته اند که نوری کشنده شلّیک می کرده است. افلاطون نیز به وجود چنین قارّه ای در آن سوی آفریقا اشاره نموده است. گفته می شود که این قارّه بین قارّه ی آمریکا و آفریقا و اروپا قرار داشته، که امروزه در اقیانوس اطلس فرو رفته است.
طبق بیان افلاطون، این قوم، ۱۲ هزار سال قبل از افلاطون زندگی می کرده اند؛ یعنی بیش از ۱۴ هزار سال قبل از زمان ما. لذا طبق اقوالی که خلقت آدم(ع) را حدوداً هشت هزار سال قبل گفته اند، باید گفت که این قوم، بیش از شش هزار سال قبل از آدم(ع) می زیسته اند.

البته این گونه ماجراهای باستان شناختی هنوز معمّاهایی ناگشوده اند؛ و دانسته های بشر در برابر نادانسته هایش در این باب، همانند قطره ای است در برابر دریا.

منبع : پرسمان دینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.